سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، گنجینه و کلید آن پرسش است . پس خدا رحمتتان کند بپرسید که به چهارکس پاداش داده می شود : پرسشگر و گوینده و شنونده و دوستدار آنها . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
منتظرظهور
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ضرورت انتظار

عقیده به ظهور مصلح و آمادگی برای یک انقلاب جهانی، آن‏قدر حیاتی و لازم بوده است که پیشوایان دینی انتظار را استراتژی مهم این برهه‏ی تاریخی دانسته و حکم و دستور به آن در دوران غیبت داده‏اند. اهمیت و ضرورت دوره‏ی انتظار را می‏توان از زوایای مختلف بررسی کرد:

 

 الف - توجه به معنا و حقیقت انتظار، دریچه‏ای است برای رسیدن به این مهم. همان‏طوری که قبلاً به طور کامل بحث شد، انتظار یک دوره‏ی آماده‏سازی و زمینه سازی است و هر انقلاب و حرکتی که این دوره را پشت سر نگذاشته باشد ابتر و ناقص و بی‏ثمر خواهد بود. ما کسانی را می‏بینیم که به پا ایستاده‏اند و راه افتاده‏اند، ولی دوره انتظاری نداشته‏اند. گویا چیزی نمی‏خواسته‏اند و تنها بر اساس جوّ محیط و جریان حاکم به رفتن وادار شده بودند. این‏ها بدون انتظار و بدون آماده باش در گام‏های اول گرفتار شده‏اند و به خودخوری و فرار از خویشتن رسیده‏اند و آخر سر در زیر فشار ابهام‏ها و اشکال‏ها، در مرحله فکر و اعتقاد، در مرحله‏ی ظرفیت و تحمل، در مرحله‏ی طرح ریزی و در مرحله‏ی عمل، از کمبود امکانات گرفته تا نیازهای اقتصادی و نیازهای تخصصی و علمی و حتی آمادگی بدنی و توانایی جسمی، در زیربار این فشارها و ابهام‏ها، به انزوا و فرار از کار و جدایی از عمل روی آورده‏اند. طبیعی است آن‏ها که عمل زده بودند، بعدها با نفرت، عرفان زده، فلسفه زده و علم زده و کلاس زده هم بشوند و به دنبال پناه‏گاهی بگردند. که باز هم طبیعی است که به پناهی نرسند و سرگردان بمانند.

 

 این خاصیت انتظار است که تو را وادار می‏کند تا کمبودها را حدس بزنی و برای تأمینش بکوشی و این خاصیت انتظار است که تو را به آمادگی و حضوری می‏رساند که ما نعم‏ها را بشناسی و برای رفع‏شان، برنامه بریزی. آن‏جا که آدم می‏بیند آدم‏هایی استخوان‏دار پس از سال‏ها تحصیل چگونه سر در گم هستند و نمی‏دانند چه کنند و خسته و رنجور و آزرده و سر در لاک شده‏اند با پرسش رو به رو می‏شود علت انزوا و خستگی این‏ها همان نداشتن دوره‏ی انتظار است. این‏ها ندیده آمده‏اند و طبیعی است که با دیدن مشکلات، متحیر و سرگردان شوند یا این‏که تجدید نظر دوباره داشته باشند و از اساس، کارشان را درست کنند و بنیادی پیش بیایند.

 

 ب - از طرفی، ضرورت و اهمیت دوره انتظار را می‏توان از لابه‏لای صفحات تاریخ نیز به دست آورد.

 

 پس از رحلت رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله و شهادت امیرالمؤمنین‏علیه السلام و سیدالشهداعلیه السلام تابه امروز، ریشه تمام حرکت‏ها و نهضت‏های شیعی علیه باطل و استثمارگران، همین فلسفه‏ی اجتماعی انتظار و عقیده به ادامه‏ی مبارزه تا پیروزی حق بوده است. این امر چنان مورد توجه بزرگان دین قرار گرفته تا آن‏جا که یکی از معیارهای پذیرش اعمال معرفی شده است. از مهم‏ترین رازهای نهفته‏ی بقای تشیع همین روح انتظاری است که کالبد هر شیعه را آکنده ساخته و پیوسته او را به تلاش و کوشش و جنبش وامی‏دارد و مانع از نومیدی و بی تابی و افسردگی و درماندگی او می‏گردد. این تأثیر آن‏قدر ملموس و کارساز بوده که اسلام پژوهان غربی نیز از آن گفت‏وگو کرده‏اند.

 

 ((هانری کربن))؛ اسلام شناس شهیر فرانسوی می‏گوید:

 

 ...مفهوم غیبت، اصل و حقیقت غیبت هرگز در چارچوب درخواست‏های دنیای امروز در معرض تفکر عمیق قرار نگرفته است... معنای این امر به عقیده‏ی این جانب، چشمه‏ای بی نهایت و ابدی از معانی و حقایق است... معنویت اسلام تنها با تشیّع، امکان حیات و دوام و تقویت دارد و این معنا در برابر هرگونه تحول و تغییری که جوامع اسلامی دستخوش آن باشند، استقامت خواهد کرد. امام زمان، مفهوم اعلائی است که مکمل مفهوم غیبت است، ولی کاملاً به شخصیت امام غایب، مرتبط است. این‏جانب، مفهوم امام غایب را با روح غربی خودم به گونه‏ای نو و بکر، احساس و درک می‏کنم و چنین به تفکر و دلم الهام می‏شود که رابطه‏ی حقیقی آن را با حیات معنوی بشر، وابسته می‏دانم.

 

 ((جیمز دار مستر))؛ شرق شناس معروف فرانسوی در این باره می‏گوید:

 

 در حلّه که نزدیک بغداد است همه روزه پس از نماز عصر، صد نفر سوار با شمشیر برهنه می‏رفتند و از حاکم شهر، اسبی با زین و برگ می‏ستاندند و... فریاد می‏زدند که: تو را به خدا، ای صاحب الزمان! تو را به خدا بیرون بیا.

 

 وی در جایی می‏گوید:

 

 قومی را که با چنین احساسات پرورش یافته است، می‏توان کشتار کرد، اما مطیع نمی‏توان ساخت.

 

 ج - در اهمیت دوران انتظار همین بس که دشمنان، آن‏را مانع تسلط خود بر مسلمانان برشمرده‏اند: ((میشل فوکو، کلر بریر، در بحث مبارزه با تفکر مهدی باوری: ابتدا امام حسین‏علیه السلام و بعد امام زمان (عج) را مطرح می‏کنند و دو نکته را عامل پایداری شیعه معرفی می‏کنند. نگاه سرخ و نگاه سبز در کنفرانس ((تل آویو)) هم افرادی مثل برنارد لوییس، مایکل ام جی. جنشر، برونبرگ و مارتین کرامر بر این بحث خیلی تکیه می‏کنند. آن‏ها در تحلیل انقلاب اسلامی، به ((نگاه سرخ)) شیعیان، یعنی عاشورا و ((نگاه سبز)) شان یعنی انتظار می‏رسند. جمله‏ی مشهوری دارند که ((این‏ها به اسم امام حسین قیام می‏کنند و به اسم امام زمان (عج)، قیام‏شان را حفظ می‏کنند.)) دشمن به اهمیت مدیریت شیعه آن‏هم زمانی که رهبر آن غایب و از نظرها پنهان است، پی برده‏اند و به همین منظور اقداماتی در این رابطه انجام داده‏اند و سناریوهای متعددی را جهت تضعیف و نابودی این اندیشه‏ی مقدس طراحی کرده و متناوباً به اجرا گذارده‏اند.

 

 از آن جمله، دخالت مستقیم و حمایت از پروسه‏ی ((شخصیت پردازی و مهدی تراشی))، تخریب پایه‏ی فکری ((مهدی باوری)) از طریق ژست‏های علمی و به ظاهر شرق‏شناسی، پرورش و حمایت از سرسپرده‏های داخلی مانند احمد کسروی، شریعت سنگلجی، سلمان رشدی و اخیراً احمد الکاتب، انتشار تبلیغات مسموم رسانه‏ای، امپراتوری اهریمنی رسانه‏های استکباری و بمباران تبلیغاتی توپ‏خانه‏های صوتی و تصویری ژورنالیستی نظام سلطه، یکی از قوی‏ترین ابزارهای کودتای فکری و شست‏وشوی مغزی توده‏هاست.

 

 در واپسین دهه‏های قرن بیستم، هجومی از این نوع را علیه ایده‏ی ((ظهور مهدی موعود)) شاهد بودیم. در سال 1982 میلادی، سریالی با نام ((نوستر آداموس)) به مدت سه ماه متوالی از شبکه‏ی تلویزیونی آمریکا پخش شد. این فیلم سرگذشت ستاره شناس و پزشک فرانسوی به نام ((میشل نوستر آداموس)) بود که نزدیک به 500 سال قبل می‏زیسته است. این سریال، پیشگویی‏های وی را درباره‏ی آینده‏ی جهان به تصویر کشیده بود که مهم‏ترین آن‏ها پیش‏گویی وی درباره‏ی ظهور نواده‏ی پیامبر اسلام در مکه مکرمه و متحد ساختن مسلمانان و پیروزی بر اروپاییان و ویران کردن شهرهای بزرگ سرزمین جدید (آمریکا) بود.

 

 هدف از این مانور تبلیغاتی، به تصویر کشیدن چهره‏ای خشن، بی رحم، ویران‏گر و گرفتار جنون قدرت از مهدی موعود و تحریک و بسیج عواطف ملل غربی علیه اسلام و منجی موعود آن و در کوتاه مدت، بستر سازی روانی بود.

 

   

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عباس پورسلیمانی ( شنبه 89/12/21 :: ساعت 3:49 عصر )
»» حقیقت انتظار

اگر مفاهیم صحیح واقعی واژه‏ها درک شود، اشتباهات و سوء تفاهماتی که در شناخت مذهب و اهداف آن برای عده‏ای پیش آمده یا می‏آید، مرتفع و اهداف واقعی مکتب، روشن می‏شود. از جمله مفاهیمی که برداشت‏های مختلفی از آن شده، انتظار ظهور و فرج مهدی موعود (عج) است. به همین خاطر شایسته است با کمی تأمل و درنگ، در این زمینه، کنکاشی داشته باشیم. انتظار از نظر ریشه‏ی لغوی، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده، تعبیر شده است. آن چه با مراجعه به کتب لغوی معلوم می‏شود، این است که انتظار یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است. اما از این معنا می‏توان دو نوع برداشت کرد. یکی این‏که، این حالت روانی و چشم به راهی، انسان را به عزلت و اعتزال و انزوا بکشاند و منتظر، دست روی دست بگذارد، وضعیت فعلی را تحمل کند و به امید آینده‏ی مطلوب، فقط انتظار بکشد.

 

 برداشت دیگر، این است که این چشم به راهی و انتظار باعث حرکت، پویایی و اقدام و عامل عمل و آمادگی وسیع‏تر گردد. اینک سؤال این است که کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دینی است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده می‏شود که معصومین‏علیهم السلام خیلی روشن و صریح با ارایه‏ی تصویری مناسب از انتظار، روی برداشت اول، خط بطلان کشیده و برای این‏که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، به قسمت مهم و اساسی مفهوم انتظار اشاره کرده‏اند که انتظار، عمل است، آن هم افضل و بزرگ‏ترین اعمال یا عبادت است، آن هم محبوب‏ترین عبادت و عمل. اساساً این یک قاعده‏ی عقلی و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمی‏پذیرد و تحمل نمی‏کند، در انتظار گشایش است: ((من انتظر امراً تهیّأ له)).

 

 بنابراین، بعضی که انتظار را خاموشی و گوشه‏گیری و اعتزال و مذهب احتراز معرفی کرده‏اند و بدین وسیله، آن را مورد هجوم قرار داده‏اند، به خطا رفته‏اند؛ چون حقیقت انتظار را درک نکرده‏اند و تیری در تاریکی انداخته‏اند. کما این‏که آن‏ها که انتظار را مذهب اعتراض معرفی کرده‏اند، آن هم اعتراضی که از سقیفه و از زبان علی‏علیه السلام آغاز شد، به بی‏راهه رفته‏اند. در برابر این نگاه، دو پرسش مطرح است. اول این‏که، دامنه‏ی این اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادی، تا شکوفایی و تکامل و یا.... دوم این‏که، پی‏آمد این اعتراض، چیست؟ چه باری بر دوش منتظر می‏گذارد و این نفی با چه اثباتی همراه می‏شود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم که آرمان‏های دینی از تکامل و شکوفایی استعداد آدمی، بالاتراست؛ چون زمانی که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله این است که می‏خواهد در چه جهتی مصرف شود؟ رشد یا خُسر؟ این دو مسأله‏ی اساسی بعد از تکامل و شکوفایی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده‏اند:

 

 الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه.

 

 مردم معدن هستند مثل معدن طلا و نقره.

 

 استفاده از معادن، سه مرحله دارد: اول، کشف؛ دوم، استخراج؛ سوم، شکل دادن. تا این‏جا مرحله‏ی کمال و شکوفایی است، اما این آهن شکل گرفته که مثلاً به شکل اتومبیل درمی‏آید، جهت می‏خواهد. پس مرحله‏ی چهارم، جهت یابی این معدن، این انسان است. جهت به سوی کیست؟ به سوی پایین‏تر از خود و رضایت به زندگی حیوانی و همین حیات دنیوی؟ این تنزل است. انسان با کم‏ترین مقایسه درمی‏یابد که از حیوانات بالاتر است. در نتیجه، هدفی برتر می‏یابد؛ حرکت به سوی بالاتر از خودمان .این تحرک است، رشد است. بالاتر از من کیست؟ لابد آفریننده‏ی انسان که حاکم و خالق هستی است. و امامت، هدایت‏گر این حرکت و سیر صعودی است که بعد از مقام رسالت، به این مهم می‏پردازد و اکنون عَلَم این حرکت را باید در دستان پرمهر مهدی موعودعلیه السلام جست‏وجو کرد.

 

 در مورد پرسش دوم هم باید گفت منتظر مهدی، آماده است و برای سلطان و تسلط مهدی‏علیه السلام زمینه‏سازی می‏کند، چنان‏چه در حدیث آمده است: و یوطئون للمهدی سلطانه.

 

 اهمیت این آمادگی و زمینه سازی را در پیام صادقانه‏ی امام صادق‏علیه السلام می‏توان جست‏وجو کرد که در آن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است:

 

 لیُعدّن احدکم لخروج القائم و لو سهماً فان اللَّه اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسی فی عمره حتی یدرکه و یکون من اعوانه و انصاره.

 

 باید هرکدام از شما برای خروج قائم، آمادگی پیدا کند، اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد؛ چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیّت یاری مهدی‏علیه السلام اسلحه تهیه کرده است، امید است که عمر او را دراز کند، تا ظهور او را درک کند و از یاوران مهدی‏علیه السلام باشد.

 

 از طرفی مهم‏ترین لقب پیشوای منتظر، ((قائم)) است که برای احترام هنگام شنیدن آن، قیام لازم است، لیکن حکمت اجتماعی این احترام نیز ما را به معنای حقیقی انتظار رهنمون می‏سازد و در واقع، انسان منتظر با این حرکت خود می‏خواهد نشان دهد که در حال آمادگی برای قیام و مبارزه و جهاد است. بعضی به اشتباه فکر می‏کنند که همه‏ی کارها خود به خود و بدون زمینه سازی و آمادگی درست می‏شود. در حالی‏که هیچ‏گاه بنای عالم بر این استوار نبوده که کارها خود به خود درست شود و بدون هیچ رنجی و جهادی، مشکلات بشریت حل شود. جملات حکیمانه‏ی امام باقرعلیه السلام در این مورد، جالب توجه است:

 

 ...قلت لابی جعفرعلیه السلام: انهم یقولون: ان المهدی لو قام، لاستقامت له الامور عفواً و لا یهریق محجة دم، فقال: کلا، و الذی نفسی بیده، لو استقامت لاحدٍ عفواً لاستقامت لرسول اللَّه‏صلی الله علیه وآله حین أدمیت رباعیته و شبّح فی وجهه کلاّ و الذی نفسی‏بیده حتی نمسح نحن و انتم العرق و العلق. ثم مسح بجبهته.

 

 ... به خدمت امام محمد باقرعلیه السلام عرض کردم: مردم می‏گویند چون مهدی قیام کند، کارها خود به خود درست می‏شود و به اندازه‏ی یک حجامت، خون نمی‏ریزد. فرمود:

 

 هرگز چنین نیست. به خدای جان آفرین سوگند! اگر قرار بود کار برای کسی، خود به خود درست شود، برای پیامبرصلی الله علیه وآله درست می‏شد، هنگامی که دندانش شکست و صورتش شکافت. هرگز چنین نیست که کار خود به خود درست شود. به خدای جان آفرین سوگند! کار درست نخواهد شد تا این‏که ما و شما در عرق و خون غرق شویم)). آن‏گاه به پیشانی خود دست کشید.

 

 اینک با توجه به معنای لغوی و روایات پیرامون انتظار و اقوال و انظار در این زمینه، می‏توان گفت که انتظار نه احتراز است و گوشه نشینی و نه اعتراض و نفی طاغوت‏ها. در واقع، این‏ها حالت روحی و روانی محض هستند، بلکه انتظار، عمل و اقدام است. پویایی و حرکت است. به همین خاطر در لسان روایات، انتظار بهترین و محبوب‏ترین عمل معرفی شده است. حقیقت انتظار بسیار بالاتر از این محدوده‏هاست. انتظار جنبه‏ی اثباتی دارد؛ یعنی آمادگی و اقدام. منتظر فرزند محبوب و دلدار عزیز، اقدام می‏نماید و در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر می‏گذارد. منتظر مهدی و قائم آل محمدعلیه السلام چگونه می‏تواند آماده نشود و زمینه سازی نکند. در حالی‏که به شمشیر زدن در رکاب پیامبرصلی الله علیه وآله بر فرق دشمن تشبیه شده، اساساً انتظار خشک و خالی، به عبارت دیگر امید ذهنی به آن‏که در جامعه تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچ‏گاه بهترین عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه و فعالیت‏های علمی و کار و کوشش و زمینه سازی عینی است نه نیت بدون عمل و امید ذهنی بدون آثار عملی. پس انتظار به معنی آینده نگری، دگرگونی است و این دگرگونی به زمینه سازی، احتیاج دارد.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عباس پورسلیمانی ( شنبه 89/12/21 :: ساعت 3:8 عصر )
»» انتظار

 

گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است؟

 

 گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است‏

 

 گفتم که از که پرسم جانا نشان کویت؟

 

 گفتا: نشان چه پرسی، آن کوی بی نشان است‏

 

 راستی! انتظار چیست؟ چرا این‏قدر به آن سفارش و پیرامونش گفت‏وگو شده است؟ تو پیام انتظار را نه تنها از لابلای امواج بلند کلام مهربان رسول‏صلی الله علیه وآله و نسیم رسای سخنان بی‏همتای علی‏علیه السلام - که پدران امّت لقب گرفته‏اند می‏شنوی، بلکه صدای هر یک از معصومین‏علیهم السلام ضمیر هشیار تو را با ضرورت و اهمیّت آن آشنا می‏کند.

 

 زمانی می‏توانیم معنای انتظار و حقیقت آن را درک کنیم که بدانیم و لمس کنیم امام زمان(عج) را برای چه می‏خواهیم قبل از این‏که معرفت به مهدی موعود پیدا کنیم، یک پیش فرض لازم و ضروری است و آن این است که او را برای چه می‏خواهیم و اصلاً چه ضرورتی به وجود او می‏باشد. در واقع تا نسبت به این مسأله تشنه نشویم، به حقایق آن دسترسی نخواهیم داشت. مادامی که این عطش انتظار و این احساس نیاز و به تعبیر زیبای معصومین،علیهم السلام اضطرار و افتقار به حجت و امام عصر (عج) شکل نگیرد، به دنبال حضرتش نخواهیم رفت و د رانتظار ظهورش حرکتی نخواهیم داشت که:

 

 آب کم جو، تشنگی آور به دست

 

تا بجوشد آبت از بالا و پَست‏

 

 از این رو مناسب است نگاهی دوباره به مقوله انتظار داشته باشیم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عباس پورسلیمانی ( شنبه 89/12/21 :: ساعت 12:28 عصر )
»» بقیه الله کیست؟

می‏گویند: والعصر ان الانسان لفی خسر. عصر، انسان کامل است، امام زمان(ع) است؛ یعنی عصاره‏ی همه‏ی موجودات. قسم به عصاره‏ی همه‏ی موجودات؛ یعنی قسم به انسان کامل.

 

 عصر، هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی(ع) باشد یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم و ائمه هدی‏علیهم السلام و در عصر ما حضرت مهدی(ع) است. قسم به عصاره‏ی موجودات عصر، فشرده‏ی موجودات، آن‏که فشرده‏ی همه‏ی عوالم است. یک نسخه است، نسخه‏ی تمام عالم. همه‏ی عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره شده است و خدا به این عصاره قسم می‏خورد.

 

 حضرت مهدی(ع)، ابعاد مختلفه دارد که آن‏چه که برای بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست.

 

 پیغمبر می‏خواست همه‏ی مردم را علی بن ابی طالب(ع) کند، ولی نمی‏شد و اگر بعثت، هیچ ثمره‏ای نداشت الاّ وجود علی بن ابی‏طالب(ع) و وجود امام زمان(ع)، این هم توفیق بسیار بزرگی بود. اگر خدای تبارک و تعالی، پیغمبر را مبعوث می‏کرد برای ساختن یک چنین انسان‏های کامل، سزاوار بود. لکن آن ها می‏خواستند که همه، آن طوری بشوند، آن توفیق حاصل نشد.

 

 ماه شعبان، شب نیمه‏ی شعبان دارد که تالی لیلة القدر است. ماه رمضان، مبارک است، برای این که لیلة القدر دارد. و ماه شعبان، مبارک است برای این که نیمه‏ی شعبان دارد. ماه رمضان مبارک است، برای این که نزول وحی در او شده است یا به عبارت دیگر؛ معنویت رسول خدا،صلی الله علیه وآله وحی را نازل کرده است. و ماه شعبان معظم است برای این که ماه ادامه‏ی همان معنویات ماه رمضان است. این ماه مبارک رمضان، جلوه‏ی لیلة القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است. و ماه شعبان، ماه امامان است که ادامه‏ی همان است. در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم به ولایت کلی الهی، بالاصالة تمام برکات را در این جهان بسط داده است و ماه شعبان، که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه، به تبع رسول اللَّه‏صلی الله علیه وآله وسلم همان معانی را ادامه می‏دهد...

 

 همان طوری که رسول اکرم‏صلی الله علیه وآله وسلم به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی(ع) نیز، همان طور حاکم بر جمیع موجودات است. آن، خاتم رسل است و این، خاتم ولایت. آن، خاتم ولایت کلی بالاصالة است و این، خاتم ولایت کلی به تبعیت است.

 

 ماه مبارک رمضان که ماهی مبارک است، ممکن است برای این باشد که ماهی است که ولیّ اعظم، یعنی رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم واصل شده و بعد از وصول، ملایکه را و قرآن را نازل کرده است. به قدرت او، ملایکه نازل می‏شوند. به قدرت ولیّ اعظم است که قرآن نازل می‏شود و ملایک نازل می‏شوند. ولیّ اعظم، به حقیقت قرآن می‏رسد در ماه مبارک و شب قدر و پس از رسیدن، متنزّل می‏کند به وسیله‏ی ملایکه - که همه تابع او هستند - قرآن شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید. قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست. قرآن، سرّی است بین حق و ولیّ اللَّه اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل می‏شود تا می‏رسد به این جایی که به صورت حروف و کتاب در می‏آید که ما هم از آن استفاده‏ی ناقص می‏کنیم. و اگر سرّ ((لیلة القدر)) و سرّ ((نزول ملایکه)) در شب‏های قدر - که الآن هم برای ولیّ اللَّه اعظم حضرت صاحب(ع) این معنا امتداد دارد - سرّ این ها را ما بدانیم، همه‏ی مشکلات ما آسان می‏شود.

 

 ...ذوات مطهره‏ی معصومین از رسول خداصلی الله علیه وآله تا حجت عصر (عجل‏اللَّه فرجه) که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و صاحبان مقام جمع و تفصیل‏اند.

 

 من خیلی ناراحت می‏شوم از این که مثلاً امام عصر(ع) را می‏گویند: سلطان السلاطین، خلیفة اللَّه است.

 

 مقام مقدس ولیّ اللَّه اعظم و بقیة اللَّه فی ارضه ارواحنا لِمَقدَمِهِ الفداء که واسطه‏ی فیض و عنایات حق تعالی است.

 

 از پیغمبر گرفته تا امام عصرعلیهم السلام همه از گناه می‏ترسیدند. گناه آن‏ها غیر اینی است که من و شما داریم. آن ها یک عظمتی را ادراک می‏کردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آن‏ها.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عباس پورسلیمانی ( شنبه 89/12/14 :: ساعت 11:24 عصر )
»» منتظرکیست؟

سلام عزیزان امیدوارام حالتون خوب باشد همانطور که ما خود را از یاران و منتظران حضرت به حساب آورده‏ایم و جای حرفی باقی نگذاشته‏ایم، در حالی که حرف‏ها بسیار است. جا دارد خود را دوباره ارزیابی کنیم و در فصل سنگ پزان تاریخ به بازخوانی دوباره‏ی خود بپردازیم، تا آن جا که تندبادهای شبهات و جام‏های شهوات و حلاوت بدعت‏ها ما را از مهدی فاطمه(عج) جدا نکند.

 

 دوره‏ی آخرالزمان، برگ آخر تاریخ و فصل سنگ پزان تاریخ دینی است. این فصل، سنگین‏ترین فصلی است که بر اهل اعتقاد می‏گذرد. ما میوه‏هایی داریم که در بهار می‏رسند، میوه‏هایی نیز هست که در تابستان می‏رسند. میوه‏های بهار با یک نسیم گرم و سرد و میوه‏های تابستان با هوای گرم‏تری می‏رسند. اما میوه‏هایی هم هست که در چله‏ی گرما و بارش آتش می‏رسند. باغبانان به فصل رسیدن این میوه‏ها، فصل سنگ پزان می‏گویند. میوه‏هایی هم که در باغ خدا هست، در مقام تمثیل، سنگ خوانده می‏شوند. فصل سنگ‏پزان، روزهایی دارد به شدت گرم با آفتاب سوزان و شب‏هایی سرد، پرسوز و کشنده. در این فصل، فقط میوه‏هایی که سنگین و سنگی هستند، می‏پزند و می‏رسند. در این فصل و در برابر هجوم خشن شبهات فکری، می‏توان بی‏خیال بود و بی‏تفاوت گذشت تا آن‏جا که مشکلات، ما را محاصره کنند و می‏توان به استقبال رفت و به ریشه‏ها پرداخت و مزاج‏ها را واکسینه کرد.

 

 در این مصاف نابرابر، پیروزی از آنِ کسانی است که با بنیان‏های فکری در برابر شبهات و با عشق بزرگ‏تر در برابر شهوات الذین آمنوا اشد حباً لله و با توان استناد و تفسیر مستند در برابر بدعت‏ها و تفسیر به رأی‏ها، خود را مجهز نمایند.

 

 کسانی که از سرچشمه‏ها و ریشه‏ها آغاز کرده‏اند و از اعماق کاویده‏اند و انسان را نه در محدوده‏ی هفتاد سال دنیا که در وسعت هستی دیده‏اند و به ضرورت وحی و رسالت و اضطرار به حجت و امام رسیده‏اند و با امام زمان (عج) خود آشتی کرده‏اند و از عشق و محبت به او سرشار شده‏اند، می‏توانند در برابر تمامی شبهات عتیق و جدید بایستند و سرود زیبای تؤتی اکلها کل حین باذن ربها را سر دهند و در راه او، هستی خود را فدا کنند و چشم به راه آمدنش باشند.

 

 کور است چشمی که او را نبیند و ضرورت وجودش را که کلید معنای هستی است، نیابد. آن‏جا که تو نیستی، تاریخ هم رنگ می‏بازد.

 

 من، تو را همراه آدم و نوح و ابراهیم دیدم و بشارت تو را از زبان رسول و علی و فاطمه و سجاد و صادق و عسکری‏علیهم السلام شنیدم. بی تو، هستی بی‏روح و تاریخ، کلاف سردرگمی بیش نیست.

 

 تو مطلوب خدا و مقصود انبیا و محبوب اولیایی. تو فریاد عطش همه‏ی اعصار و قرونی، تو عصاره‏ی خلقتی.

 

 می‏گویند: تو نیستی. چه یاوه‏ای؟! من تو را با ذره ذره‏ی سلول‏هایم و از عمق جانم، می‏خوانم. مگر می‏شود بی‏تو زنده بود؟ آن‏ها که این راه را می‏روند، سر در وادی تیه می‏سایند و چاره‏ای جز بازگشت زیان‏بار ندارند.

 

 کورباد آن چشمی که تو را نبیند. من، تو را بر بال ملایک و گلبرگ‏های نیلوفر و ترانه‏ی باران دیدم. من تو را در شکستن دیو و فروزش فرشته و هشت سال رویارویی تمامی ایمان در برابر تمامی کفر و در صلح سبز و فراق روح اللَّه و آمدن روح الامین دیدم.

 

 

 

     جرقه‏ی مشرق‏

 

     نوید آوای تو بود

 

     و فریاد مرا که می‏رفت‏

 

     تا در فصل آخر تاریخ گم شود

 

     از انجماد فسردن رهایی داد

 

     ای نوید آزادی از هرچه انجماد و فسردن‏

 

     باز آ که در هوایت خاموشی جنونم‏

 

     و بی‏زلال چشمت، تنهایی حضورم.

 

 

 

 مهربانا! خدا کند تو بیایی. تا این بار، چشم در چشم تو داشته باشم و چشمان بی‏فروغم را فروغی دوباره بخشم. این‏جا کشور توست، کشور اهل‏بیت است. بوی علی و حسین و فاطمه‏علیهم السلام از در و دیوار آن می‏بارد. متی ترانا و نراک.

 

 مهدیا! عزیزا! یوسفا! صدیقا! بیا که بی‏تو، هستی سخت خاموش است. تو فریاد العطش منی. عطشی نه تقلیدی و تلقینی که برخاسته از بنیان‏هایی به بلندای همه‏ی تاریخ و برگرفته از طراوتی به زلالی همه‏ی فطرت‏ها.

 

 عزیزا! دیر به یادت افتادیم، می‏دانم. هنوز هم در بسیاری از جاهای این مرز و بوم، رنگی از تو نیست. هیچ عذری نیست و هیچ دست‏آویزی نداریم، جز این که بگوییم: یا محسن قد اتاک المسیئ، انت المحسن و نحن المسیئون، شرمنده‏ایم. بنا داریم لااقل فصلی را با تو باشیم. آیا امید وصلی هست؟ می‏خواهیم روز تولد تو را به امید تولد دوباره‏ی خودمان به جشن بنشینیم. آیا امید تولدی هست، ای تولد بالغ هستی؟ مهدی جان! خفاشان، دنیا را بی‏تو می‏خواهند و برای نیامدنت، همه‏ی خوبی‏ها را به اسارت برده‏اند و از سگ‏هاشان، زنجیرها را برداشته‏اند و انسان‏ها را که اغنام‏شان هستند، گروه گروه به مسلخ می‏برند. ما هم دست‏هامان را یله و چشم‏هامان را به راه و گام‏هامان را استوار و دل‏هامان را برایت آذین بسته‏ایم و اگر در برابر دین ما بایستند، در برابر تمام دنیای آن‏ها خواهیم ایستاد.

 

 خورشید من برآی که وقت دمیدن است!

 

 فصل‏های سرخ و سفید و زرد را آزمودیم. چیزی در چنته نبود. بگذار فصل آخر را با تو باشیم. این فصل را با من بخوان، باقی فسانه است. این فصل را بسیار خواندم، عاشقانه است.

 

 

 

         از افق‏های دور کسی می‏آید   

 

         با تبر ابراهیم‏          

 

         زمزمه‏ی عیسی‏

 

         صلابت موسی‏

 

         با رسالت رسول بر دوش‏

 

         و ذوالفقار علی در دست‏

 

         و خون حسین در رگ.

 

 

 

         چشمانم را ببین، چشم انتظار است‏

 

         دلم را نظاره کن، بی‏قرار است‏

 

         دستانم را بنگر، چه مهیاست‏

 

          آن‏جا که کوه هم از پا می‏افتد، من ایستاده‏ام.

 

 

 

           از افق‏های دور کسی می‏آید

 

           با دستانی پر

 

          باز آ که با آمدنت، بهار ماندنی است.

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عباس پورسلیمانی ( شنبه 89/12/14 :: ساعت 9:52 عصر )
<      1   2   3   4      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

درد دل با امام زمانم
دلنوشته ای برای رهبرم بمناسبت شهید محسن فخری زاده
روغن درد مفاصل ، استخوان ، عضلات و ارتروز
روغن گیاهی معجزه گر
سالم زندگی کنیم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 2
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 120016
» درباره من

منتظرظهور

» پیوندهای روزانه

پایگاه اطلاع رسانی حجه الاسلام میر احمد حاجتی [16]
موسسه فرهنگی حکمت نوین [16]
قرآن وحدیث [17]
کوهپایه [107]
رهبری [12]
حضرت آیت الله بهجت قدس الشریف [9]
موسسه فرهنگی تبیان [9]
سایت جامع فرهنگی مذهبی شیعه [2]
سربندهای فراموش شده [5]
موعود [5]
[آرشیو(10)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
امام زمان،ظهور،کرامت،رهبر،جمکران[6] . سعید حدادیان ،رحیم مشایی،احمدی نژاد . استاد،شیخ رضا ابوالقاسمی ،فراق .
» آرشیو مطالب
فروردین 90
اسفند 89
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
مرداد 92
اسفند 92
بهمن 92
فروردین 93
مهر 95
تیر 97

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
***جزین***
قیدار شهر جد پیامبراسلام
عاشق خدا
بچه مرشد!
blog MNK
طب سنتی@
آوای قلبها...
سفیر دوستی
ستاره
.: شهر عشق :.
بادصبا
یاربسیجی
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
عکس های عاشقانه
منطقه آزاد
جرعه ای از شراب عشق
رازهای موفقیت زندگی
دل نوشته
شهریار کوچه ها
خادمین فاطمه سلام الله علیها ،جیرفت
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
همای سعادت
کلبه تنهایی
نت سرای الماس
مردود
گروه اینترنتی جرقه داتکو
سیرت پیشگان
مکاشفه مسیح
سکوت فریاد من است
غزلیات محسن نصیری(هامون)
منطقه آزاد
مائــده الهی
سرود عرش
السلام علیک یا فاطمه الزهراء (س)
xXx عکسدونی xXx
روزهای عاشقی یک سیب
منتظران مهدی(عج)
mehrabani
بیخیال همه حتی زندگیم
جوک بی ادبی ، جوک بی تربیتی
 از همه جا از همه رنگ
هم نفس...
دانلودآهنگ جدید|عاشقانه|احساسی|غمگین
خاکریز ولایت
وبلاگ شخصی مرتضی صادقی
پناه قرآن
Sense Of Tune
خورجین عشق
همه چی
کوثر ولایت
عزیز دل
پایگاه سایبری حجة الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی
روان شناسی کودک
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
raشب های بی
نوجوونی از خودتون
حضــور
فریاد بی صدا
تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!!
جیگر نامه
* امام مبین *
..::منتظر بیداری::..
صدفم چشم به راهتم برگرد
افق احکام (پاسخگویی به سوالات شرعی شما)
ساختمان سازی (برادران جلیلی)
Tan Tan
ظهور
کشکول
شب نشینان
حاج آقا مسئلةٌ
زندگی
ساعتی شادی ،لحظه ای غم
!!...ساحره
بمب خنده
تنها
خاطرات این روزهای من
.:صدای دیدار:.
سخن آشنا
ایـــــــــــران مــــــــن
دنیای این روزای من...
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
شرکت نمین فیلتر
آشنای غریب
جست وجوگر
طلوع دوستی
والفجر
بهترین اسلحه:عشق
سلام بر مردان بی ادعا
آخرین منجی
غم دنیا رو دوشمه....
مسیحیت و ......
عشق ،غم ،تنهایی
پیوندآسمانی
اتاق دلتنگی...
میخ در
فیدکده خاطرات
من هیچم
شخصی
جزیره صداها
خدایا!!! دیدی ....... ندیدی!!!......
طلوع
کلاسی با موضوع عشق
لحظه های دلتنگی...
گالری بازیها و سرگرمیهای حادثه ای و فکری
ترویج ازدواج موقت برای جلوگیری از گناه جوانان
تنها
راه بی پایان..
روان شناسی مثبت گرا
دختری در شهر
سرگرمی
اینترنت بدون محدودیت vpn
سیستم عامل ونرم افزارهای طراحی گرافیک
چشمان بی گناه
با مراجعه به قسمت های مختلف،از وبلاگ ما دیدن فرمایید
منتظر وعده موعود
هیئت متوسلین حضرت رقیه(س) شهرستان رودسر
وای چقدر لینک
پایگاه استخاره و پاسخگویی به مسائل شرعی
فروشگاه خرید شارژ ایرانسل همراه اول تالیا رایتل
سایت مشاوره بهترین تمبرهای جهان دکترسخنیdr.sokhani stamp

» صفحات اختصاصی


» لوگوی لینک دوستان














































































» طراح قالب