از کجای دلم بگویم ای خدای من ،بگذار ای بلند مرتبه این آخرین دقایق سال را یا نمیدونم شاید دقایق آخر عمرم باشه نمیدونم ،ولی باید بگویم شاید آروم بشم ای عزیز تنهایی وبی کسیم،امسال را هرچی بودم با هر حوبی و هر بدی داره تموم بشه تو کسی هستی که بهتر از هرکس میدونی از درون من ،نمیدونم خدا این حرفم قبول میکنی یا نه ولی باز دارم میگم که دلم چقدر با تو هست هر چند توی این عمری که تا حالا بهم دادی چه نافرمانیهایی کردم و شاید همین نافرمانیها باعث شده که مشکلات بر من غلبه کند و کمرم داره خم میشه ،خدا جون اگر بهت بگم شتر دیدی ندیدی و قول شرافت وانسانیت میخورم که جوری دیگه باهات قرار بزارم و بتونم زندگیم جوری کنم که تو راضی باشی از من میگذری .
خدایا این بنده بی سر و پا داره با دختر رسولت که کمر شکسته هست نمیتونه زیاد سر و پا باشه تا درب به روی من باز کنی ،شاید بخاطر این عزیز از من بگذری خدای خوب و مهربونم
خدایا به تمام کائنات روی زمین قسمت میدم درب را به روی رحمت خودت باز کن و نزار خارج بشم چون تو میتونی چاره سازم بشی .
خدایا خود شاهد بودی هر کمی و مشکلی طرفم اومد میگفتم خدا بزرگ وکریمه پس نزار نامید بشم
خایا کمکم کن رحمتت را نشونم بده خیلی قرض دارم از خزانه غیبت کمک کن ادی قرضم کنم
خدایا به من برای بار دوم همسری دادی که همنام دختر پیغمبر و همانند او یتیم هست و فقط دلخوشی آینده زندگیش به من هست پس کاری نکن شرمنده او بشم
خدایا خودت توانایی کار و تلاش بیشتری بهم بده
خدایا باید بخاطر زن اول باید مهریه پرداخت کنم کمکم کن رو سیاه نشم
خدایا تو به من فرزندی پسر عطا کردی و گفتم همنام آخرین فرزند از فرزندان زهرا باشد تا همیشه بیاد آن منجی بشم
خدایا زندگیم بیمه پهلوی شکسته زهرا کن زهرا کن
خدایا کمکم کن یا غیاث المستغیثین
هله مردم از دل سیتون گوم که بر پاره تن رسول خدا چه اومس کی دیده که ماری جلو بچش سیلی زنن ماری که مثل گل بید مردمون وقته عیده همه وا شاد بون اما کوکش حضرت مهدی شال عزا داره به گردن نونم اچه مارم وصیت کورد شبونه خاکش کنن ای خدای بزرگ وکریم سلام ما دلسوختن رسون به کوکش گوش آقا سرت سلومت ،بیو که وقت گری انتقام مارت از این مردمون ظالم
کجا دیدیه که ماری هیجده ساله موقع رفتن دست به دیوار زنه
ای مار خوبم زینب دخترت مخو از تو پرسه دایه
پهلی کبود تو خوب بیس یا نه
مخو به تو گوه دایه بعد تو خونمون تاریک بیسه ای مار خوبم
دایه موقع نماز که بوه چادر خاکیته بسر کنم دایه مهربونم
سلام بر شما که دنبال مطالبی هستید که از شهادت بانویی گفته بشه که در زمین همتا ندارد بانویی که همه از او پهلو شکسته یاد میکنند، بانویی که وقتی نامش برده میشود همه بدنها به تپش ولرزه می افتد ،بانویی که وقتی نامش برده شود ناخود آگاه قلبها به یاد اهلبیت میافتد آری بانویی که از دامن مادری همچون خدیجه و پدری همچون رسول خدا پر وبال بگیرد، و روزی هم به همسری مردی شجاع همچون علی ابن ابیطالب (ع) در بیاید ،بنازم به این بانو چه با عزت و بزرگی بوده زندگیش ،آری از این بانو هم باید فرزندانی پر و بال بگیرند که آخرینش بخاطر مسائلی خدا به پشت پرده غیبت کشاندش که روزی باید از پشت این پرده چهره نمایان کند؛
آری از بانویی دارم حرف میزنم با این همه بزرگی روزی بخاطر حقش باید پهلویش بشکند سیلی بخورد لگد ظالمین بخورد در دانه ای که در شکم داشت سقط شود ای خدا وای بر ما.....
کدام بانو همان بانویی که یک چادر داشت ،همون چادری که خیلی ها الان آن را کنار زدن و به نام عقب افتادگی و یا به بهانه های مختلفی دارند لگد میزنند وای وای این بابا مال مادرمون تو را خدا لگد نزنید مادر هنوز از درد پهلو داره رنج میکشه کسی نیست این چادر خاکی آبی بزند واسه بی بی ای خدا وای برما.....
زیاد طولش ندهم ولی آخر حرف هنوز دارند به مادر لگد میزنند ولی هیچکس نیست به فریادش برسه آره خدا بگذار همون فرزنی که از او به یادگار مانده ببیند چه کسانی به مادرش دارند لگد میزنند هنز این حرف ادامه دارد بگذارم خود فرزندش ادامش بگه ای خدا وای بر ما.....
اللهم عجل لولیک الفرج به فاطمه الزهرا
سلام بر دوستانی که لطف کرده و به ما سر میزنندامروز داشتم با خورم فکر میکردم که چرا پنجشنبه آخر سال را به نام عید اموات نامیدن من به ذهن ناچیز خودم به این نتیجه رسیدم که آهای بشر میخواهی قدم به سال جدید بگذارید شاهی یا فقیر استادی یا شاگرد خلاصه هر که هستی و باهر سمتی که دارید آخر قصه همین جاست مرگ در کمین ماست پس با خئدت عهد وپیمان ببند که دیگر اشتباهات سال گذشته را تکرار نکن اگر کار فرمایی حق کارگر و زیر دستت به خوبی بده خلاصه زیاد حرف نزنم درس بگیریم تا به سعادت برسیم
هر که دوست داره نظر بده