البته باید توجه داشت هرچند دعا و درخواست از حضرت حق، در تسریع فرج بسیار مؤثر است، ولى آنچه مهمتر مىباشد، آن است که شیعیان و عاشقان، حقیقت انتظار را در زندگى خود جارى کنند، بدین معنى که
سعى کنند حقیقتاً دستورات اسلام را عمل نمایند، با تلاش در تهذیب نفس و خدمت به مردم لیاقت یارى
حضرت را کسب نمایند، براى امر فرج زمینهسازى کرده و مردم را براى پذیرش حرکت عدالتخواهانه حضرت آماده کنند.
گفتنى است که جهان آفرینش بر پایه اسباب و مسببات مىباشد و پیدایش هر پدیده مشروط به وجود شرایط و زمینههاى آن است. طبق آموزههاى دین مقدس اسلام (که عقل نیز آن را تأیید مىکند) دعا
یکى از اسباب و زمینههاى تحقق پدیده ظهور مىباشد.
به عبارت دیگر امر ظهور وابسته به تحقق شرایط و زمینهها مىباشد و دعا به عنوان جزءالعلة یکى از اسباب تعجیل در فرج است.
دعا براى سلامتى امام مهدى علیهالسلام نیز از بهترین اقسام دعا است. درباره تأثیر دعا، از دو زاویه مىتوان نگاه کرد:
الف. تاثیر دعا نسبت به امام؛
ب. تأثیر دعا براى دعا کننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتى حضرت، مؤثر است؛ زیرا ایشان به این جهت که انسان هستند و در همین عالم
زندگى مىکنند، در معرض آفات و بلایا مىباشند و دعا مىتواند در دور کردن بلاها و مرضها از وجود عزیزشان مؤثر باشد.
این، با اراده خدا مبنى بر حیات و سلامتى امام، منافاتى ندارد؛ زیرا که اراده خدا از طریق اسباب اعمال مىشود و دعا
از مهمترین وسیلهها و سببها براى جریان اراده خدا در زندگى است.
از نگاه دوم، آثار دعا کردن فراوان است، از جمله:
دعا کردن، راهى است براى این که امام عصر را یاد کنیم و به این وسیله با آن عزیز ارتباط روحى و معنوى پیدا کنیم و
این ارتباط ثمرات بسیارى براى رشد و کمال روحى ما دارد.
دعا کردن براى امام، نوعى عرض ارادت و محبت نسبت به ایشان است که قطعاً از سوى آن منبع کرم، بىپاسخ نخواهد
ماند و دعاکننده را مورد لطف و عنایت خاص خود، قرار خواهند داد.
دعا کردن براى امام، یعنى آن وجود عزیز را بر بسیارى از موجودات و پدیدهها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مدنظر
قرار دادن. این موضوع، سبب زیاد شدن محبت آن عزیز در دلها و جانها مىگردد؛ زیرا ذکر محبوب، سبب فراوانى
محبت نسبت به اوست.
با توجه به اینکه ایشان، واسطه فیض الهى در عالم هستىاند، صلوات و صدقه به نیت ایشان خود نوعى وسیله براى
کسب فیوضات بیشتر است.
ب. به فرموده امام على علیهالسلام، خداوند کارها را به حسب قضایش انجام مىدهد و نه رضایت شما (میزان الحکمه،
روایت شماره 16456) و مقدمه قضاى الهى، قدر الهى است؛ چرا که هر کار بر اساس اندازه و هندسه خاص خود
انجام مىگیرد.
به فرموده امام صادق علیهالسلام، چون که خداوند چیزى را اراده کند مقدر مىکند آنرا و پس از تقدیر، قضایش به آن
تعلق مىگیرد، (همان، روایت شماره 16461.)
امیرالمؤمنین على علیهالسلام در انتهاى نامه سى و یکم نهجالبلاغه به فرزندشان امام مجتبى علیهالسلام مىفرمایند:
«دین و دنیاى تو را به خدا مىسپارم و بهترین خواسته الهى را در آینده و هم اکنون در دنیا و آخرت براى تو مىخواهم».
اجتماع درخواست از خدا و قضا، بسیار زیبا است. در روایت آمده که حضرت امیر علیهالسلام از زیر دیوارى که در شرف
خراب شدن بود حرکت کردند و به جاى دیگر رفتند. از آن حضرت سؤال شد «آیا از قضاى الهى (حکم حتمى الهى) فرار
مىکنید؟»
آن امام بزرگوار فرمودند: «از قضا الهى به سوى قدر الهى فرار مىکنم!» (میزان الحکمه، ج8، ص162) به این معنا که در
صورت توقف، تمام مقدمات لازم براى زیر آوار ماندن مهیا مىگردد و قضاى الهى تحقق مىپذیرد، اما با حرکت بهسوى
مکانى دیگر، مقدمهاى از آن مقدمات ناقص مىگردد و هندسهاى دیگر شکل مىگیرد که آن، تحقق سلامت و امنیت
است.لذا منافات ندارد که حتى دعا، قضاى الهى را متبدل سازد، دعایى که از جمله مقدمات و شروط حکم الهى است.
نتیجه این که، زمان ظهور حضرت حجت علیهالسلام مثل بقیه امور و اسرار، به قضاى الهى است در عین حال، ما موظف
به دعا در جهت تعجیل فرج آن بزرگوار هستیم و دعاى ما، مىتواند در مجموعه علل ظهور موثر باشد.
منبع: مرکز تخصصى مهدویت
|