نمیدانم چه بگویم با شما آقای خوبیها،نمیدانم از فراق بگویم یا گناهانم ،از ندیدنت یا از حقیر شدنم،آقا جان مدتی زیاد هست که به یادت نبودم چون خود را گم کرده ام ،خود را در گناه غوطه ور کردم،خودم را در دنیایی که نمیدانم سرانجامش به کجا خواهد رسید،راستی آقای خوبیها انقدر نرفتم کربلا تا راهش بسته شد ،آقا جان دوست دارم برگردم ولی به کمکت سخت محتاجم،سخت به دعایت نیاز دارم،نذار در این دنیای پست هلاک شوم ،آقا جان بدادم برس
یا غیاث المستغیثین