در یک رهیافت توصیفی از ریشهها و عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران، میتوان به مؤلّفهها و گزارههای مختلفی اشاره کرد؛ مانند اسلام ستیزی رژیم پهلوی، گسترش فساد، ظلم و بی عدالتی، توسعه و نوسازی ناقص و نامتناسب، استبداد و اختناق مداوم، استبداد و سرکوبی آزادی خواهان، عوارض حکومت تحصیلدار، استحکام باورها و اعتقادات ارزشی مردم و... .
در این میان، یک عامل فکری و ایدئولوژیکی - که از دید تیز بین نظریه پردازان و نویسندگان داخلی و خارجی پنهان نمانده - مسأله ((غیبت امام زمان (عج))) و ((انتظار ظهور منجی عالم بشری)) است. به نظر آنان، این باور و اعتقاد، زمینهساز تغییر نگرش و رفتارهای مردم ایران، تقویت بنیانهای فکری و فرهنگی جامعه، گسترش روزافزون اندیشههای اصلاح طلبانه، تلاش و کوشش برای تغییر و تحوّل، عدم پذیرش حاکمیّتهای سیاسی، داشتن امید و آرزو برای پیروزی در نهایت قیام و انقلاب علیه بی عدالتیها و زمینه سازی برای انقلاب جهانی مهدی موعود، بوده است.
فرضیه علمی قابل طرح در مورد انقلاب اسلامی ایران، این است که عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی در شروع و پیروزی انقلاب نقش داشته است. یکی از گزارههای اصلی و مورد قبول عدهای از نظریه پردازان انقلاب، عامل مذهب است که در بطن آن، ((انتظار))، به وضوح دیده میشود.
نقش و تأثیر اساسی ((انتظار)) در شکلگیری مبانی فکری و ایدئولوژیکی انقلاب، غیر قابل انکار و تردید است.
با توجّه به مؤلّفههای ظلم ستیزی انتظار، عدم مشروعیّت حاکمان سیاسی، نصب عام فقیهان برای نیابت از امام عصر (عج)، امید به اصلاح و تعالی جامعه و نابودی مظاهر ظلم و فساد، غصب حقّ حاکمیت ائمه(ع)، محرومیّت جامعه از فیض حضور امام، زمینه سازی برای تعجیل فرج و... میتوان گفت که مسأله ((انتظار)) - به طور مستقیم یا غیر مستقیم - محور فکری و رهبری انقلاب اسلامی بوده و نقش عمدهای در شروع و پیروزی آن داشته است.