امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیات (95 تا 97) سوره کهف که در باره بناى سدّ، توسط ذوالقرنین است و طى آنان از سدّى بلند که دشمنان نتوانند بر فرازش روند و از شکافتنش ناتوان باشند حکایت شده است مىفرماید:
«اذا عَمِلتَ بالتقیّة لم یقدروا لک على حیلة و هو الحصن الحصین وصار بینک و بین اعداء اللّه سداً لایستطیعون له نقباً».
هنگامى که به تقیّه عمل کنى چارهاى علیه تو نمىیابند ونمىتوانند با تو نیرنگ بازند، و آن به مانند دژى استوار و محکم است و بین تو و دشمنان خدا سدّى نفوذ ناپذیر ایجاد مىکند.»
پس تقیه، چارهاى براى در امان ماندن از دشمن مقتدر و فرصتى براى قدرت یافتن خویش است تا نیروها بیهوده هدر نروند و در موقع مناسب توان ضربه زدن به دشمن را داشته باشند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اقرب، ما یکون العباد من اللّه جلّ ذکره و أرضى ما یکون عنهم اذا افتقدوا حجّة اللّه جلّ و عزّ و لم یظهر لهم و لم یعلموا مکانه و هم فى ذلک یعلمون أنّه لم تَبطُل حجّة اللّه جلّ ذکره و لامیثاقه، فعندها فتوقّعوا الفرج صباحاً و مساءً...»
«زمانى که بندگان به خداى بزرگ نزدیک ترند و خدا از ایشان بیشتر راضى است، زمانى است که حجت خداى تعالى از میان آنان ناپدید گردد و ظاهر نشود و آنان جایش را هم ندانند. با این همه بدانند که حجت و میثاق خدا از بین نرفته و باطل نشده است. در آن حال، در هر صبح و شام، چشم انتظار فرج باشید».
فضیلت بندگان خدا در این زمان و رضایت بیشتر خداوند از آنان، بدین جهت است که آنان بىآنکه امام خویش را ببینند و معجزاتش را مشاهده کنند و در حیرتها به درخانهاش پناهنده شوند، تنها با اعتماد به خدا و پایبندى به تقوى و دوستى اهلبیت، میثاق الهى را نگاهبانى کرده ومرزهاى عقیده را پاس مىدارند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «یا ابا بصیر! طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره، اولئک اولیاء اللّه الذین لاخوف علیهم و لاهم یحزنون.»
«اى ابوبصیر! خوشا به حال شیعیان قائم ما که در دوران غیبت او در انتظار ظهورش به سر مىبرند و در دوران ظهورش به اطاعت او روى مىکنند، آنان اولیاى خدا هستند که هیچ ترس و اندوهى بر ایشان نیست.»
باهم آمدن دو وصفِ «انتظار در غیبت» و «اطاعت در ظهور»، براى شیعیان حضرت قائم(علیه السلام)، نشان دهنده نوعى ملازمت بین ایندو وصف است. به این معنا که شیعیان منتظر در دوران غیبت چنان امام خود را شناخته و در اطاعتش مىکوشند که اگر دوران ظهور تحقق مىیافت، در زمره مطیعین حقیقى او بودند.
هـ ) حزن و اندوه بر مصائب غیبت و دعا براى ظهور :
سدیر صیرفى گوید: با برخى از اصحاب بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدیم، او را نشسته بر خاک دیدیم، در حالى که عبایى خشن با آستین کوتاه پوشیده و با قلبى سوخته، همچون مادر فرزند از دست داده، مىگریست، رنگ چهرهاش تغییر کرده و اندوه از گونههاى مبارکش پیدا بود و اشکهایش، لباسش را خیس کرده بود وناله مىکرد:
«مولاى من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمین را بر من تنگ نموده و آسایش دلم را از من گرفته است!
مولاى من! غیبت تو، بلا و مصیبت مرا به فاجعههاى ابدى پیوند داده، و از دست دادن یاران، یکى پس از دیگرى، اجتماع و شماره ما را از بین برده، هنوز سوزش اشکى که از چشمم مىریزد و نالهاى که از دلم بر مىخیزد با یاد بلاها و سختىهاى ـ دوران غیبت تو ـ پایان نیافته که درد و رنج شدیدتر و دردناکترى در برابر دیدگانم شکل مىگیرد!»
سدیر گوید: شگفت زده پرسیدیم این ماتم وگریه براى چیست؟!
امام صادق(علیه السلام) آهى عمیق و سوزناک کشید و فرمود:
اى واى! صبح امروز، در کتاب جفر نظر مىکردم و در باره ولادت و غیبت طولانى و طول عمر قائم ما و بلاهاى مؤمنین در آن زمان و ایجاد شک و تردید در اثر طول غیبت و ارتداد اکثریت مردم از دین و خروج آنان از تعهد به اسلام، تأمل و دقتى داشتم، در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چیره شد.»
وقتى حال امام صادق(علیه السلام) ـ که حدود یکصد سال قبل از آغاز دوره غیبت مىزیسته است ـ چنین باشد، باید دید حال سرگشتگان دوران غیبت و دورماندگان از چشمه زلال ولایت چگونه باید باشد، بیهوده نیست که در هر مناسبتى شادى آفرین یا غمبار، سفارش به قرائت دعاى ندبه شدهایم که حدیث اشک و سوز دل منتظران حضرت مهدى(علیه السلام) است.
وبى مورد نیست که این چنین بر دعاى براى فرج در زمان غیبت، تأکید شده است.
امام زمان(علیه السلام) مىفرماید: «اکثر و الدعاء بتعجیل الفرج».
«براى نزدیک شدن ظهور و فرج، بسیار دعا کنید.»