اگر مفاهیم صحیح واقعی واژهها درک شود، اشتباهات و سوء تفاهماتی که در شناخت مذهب و اهداف آن برای عدهای پیش آمده یا میآید، مرتفع و اهداف واقعی مکتب، روشن میشود. از جمله مفاهیمی که برداشتهای مختلفی از آن شده، انتظار ظهور و فرج مهدی موعود (عج) است. به همین خاطر شایسته است با کمی تأمل و درنگ، در این زمینه، کنکاشی داشته باشیم. انتظار از نظر ریشهی لغوی، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده، تعبیر شده است. آن چه با مراجعه به کتب لغوی معلوم میشود، این است که انتظار یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است. اما از این معنا میتوان دو نوع برداشت کرد. یکی اینکه، این حالت روانی و چشم به راهی، انسان را به عزلت و اعتزال و انزوا بکشاند و منتظر، دست روی دست بگذارد، وضعیت فعلی را تحمل کند و به امید آیندهی مطلوب، فقط انتظار بکشد.
برداشت دیگر، این است که این چشم به راهی و انتظار باعث حرکت، پویایی و اقدام و عامل عمل و آمادگی وسیعتر گردد. اینک سؤال این است که کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دینی است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده میشود که معصومینعلیهم السلام خیلی روشن و صریح با ارایهی تصویری مناسب از انتظار، روی برداشت اول، خط بطلان کشیده و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، به قسمت مهم و اساسی مفهوم انتظار اشاره کردهاند که انتظار، عمل است، آن هم افضل و بزرگترین اعمال یا عبادت است، آن هم محبوبترین عبادت و عمل. اساساً این یک قاعدهی عقلی و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمیپذیرد و تحمل نمیکند، در انتظار گشایش است: ((من انتظر امراً تهیّأ له)).
بنابراین، بعضی که انتظار را خاموشی و گوشهگیری و اعتزال و مذهب احتراز معرفی کردهاند و بدین وسیله، آن را مورد هجوم قرار دادهاند، به خطا رفتهاند؛ چون حقیقت انتظار را درک نکردهاند و تیری در تاریکی انداختهاند. کما اینکه آنها که انتظار را مذهب اعتراض معرفی کردهاند، آن هم اعتراضی که از سقیفه و از زبان علیعلیه السلام آغاز شد، به بیراهه رفتهاند. در برابر این نگاه، دو پرسش مطرح است. اول اینکه، دامنهی این اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادی، تا شکوفایی و تکامل و یا.... دوم اینکه، پیآمد این اعتراض، چیست؟ چه باری بر دوش منتظر میگذارد و این نفی با چه اثباتی همراه میشود؟ در مورد پرسش اول باید بگوییم که آرمانهای دینی از تکامل و شکوفایی استعداد آدمی، بالاتراست؛ چون زمانی که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله این است که میخواهد در چه جهتی مصرف شود؟ رشد یا خُسر؟ این دو مسألهی اساسی بعد از تکامل و شکوفایی است. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمودهاند:
الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه.
مردم معدن هستند مثل معدن طلا و نقره.
استفاده از معادن، سه مرحله دارد: اول، کشف؛ دوم، استخراج؛ سوم، شکل دادن. تا اینجا مرحلهی کمال و شکوفایی است، اما این آهن شکل گرفته که مثلاً به شکل اتومبیل درمیآید، جهت میخواهد. پس مرحلهی چهارم، جهت یابی این معدن، این انسان است. جهت به سوی کیست؟ به سوی پایینتر از خود و رضایت به زندگی حیوانی و همین حیات دنیوی؟ این تنزل است. انسان با کمترین مقایسه درمییابد که از حیوانات بالاتر است. در نتیجه، هدفی برتر مییابد؛ حرکت به سوی بالاتر از خودمان .این تحرک است، رشد است. بالاتر از من کیست؟ لابد آفرینندهی انسان که حاکم و خالق هستی است. و امامت، هدایتگر این حرکت و سیر صعودی است که بعد از مقام رسالت، به این مهم میپردازد و اکنون عَلَم این حرکت را باید در دستان پرمهر مهدی موعودعلیه السلام جستوجو کرد.
در مورد پرسش دوم هم باید گفت منتظر مهدی، آماده است و برای سلطان و تسلط مهدیعلیه السلام زمینهسازی میکند، چنانچه در حدیث آمده است: و یوطئون للمهدی سلطانه.
اهمیت این آمادگی و زمینه سازی را در پیام صادقانهی امام صادقعلیه السلام میتوان جستوجو کرد که در آن، به حداقل آمادگی، اشاره شده است:
لیُعدّن احدکم لخروج القائم و لو سهماً فان اللَّه اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسی فی عمره حتی یدرکه و یکون من اعوانه و انصاره.
باید هرکدام از شما برای خروج قائم، آمادگی پیدا کند، اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد؛ چون وقتی خداوند ببیند کسی به نیّت یاری مهدیعلیه السلام اسلحه تهیه کرده است، امید است که عمر او را دراز کند، تا ظهور او را درک کند و از یاوران مهدیعلیه السلام باشد.
از طرفی مهمترین لقب پیشوای منتظر، ((قائم)) است که برای احترام هنگام شنیدن آن، قیام لازم است، لیکن حکمت اجتماعی این احترام نیز ما را به معنای حقیقی انتظار رهنمون میسازد و در واقع، انسان منتظر با این حرکت خود میخواهد نشان دهد که در حال آمادگی برای قیام و مبارزه و جهاد است. بعضی به اشتباه فکر میکنند که همهی کارها خود به خود و بدون زمینه سازی و آمادگی درست میشود. در حالیکه هیچگاه بنای عالم بر این استوار نبوده که کارها خود به خود درست شود و بدون هیچ رنجی و جهادی، مشکلات بشریت حل شود. جملات حکیمانهی امام باقرعلیه السلام در این مورد، جالب توجه است:
...قلت لابی جعفرعلیه السلام: انهم یقولون: ان المهدی لو قام، لاستقامت له الامور عفواً و لا یهریق محجة دم، فقال: کلا، و الذی نفسی بیده، لو استقامت لاحدٍ عفواً لاستقامت لرسول اللَّهصلی الله علیه وآله حین أدمیت رباعیته و شبّح فی وجهه کلاّ و الذی نفسیبیده حتی نمسح نحن و انتم العرق و العلق. ثم مسح بجبهته.
... به خدمت امام محمد باقرعلیه السلام عرض کردم: مردم میگویند چون مهدی قیام کند، کارها خود به خود درست میشود و به اندازهی یک حجامت، خون نمیریزد. فرمود:
هرگز چنین نیست. به خدای جان آفرین سوگند! اگر قرار بود کار برای کسی، خود به خود درست شود، برای پیامبرصلی الله علیه وآله درست میشد، هنگامی که دندانش شکست و صورتش شکافت. هرگز چنین نیست که کار خود به خود درست شود. به خدای جان آفرین سوگند! کار درست نخواهد شد تا اینکه ما و شما در عرق و خون غرق شویم)). آنگاه به پیشانی خود دست کشید.
اینک با توجه به معنای لغوی و روایات پیرامون انتظار و اقوال و انظار در این زمینه، میتوان گفت که انتظار نه احتراز است و گوشه نشینی و نه اعتراض و نفی طاغوتها. در واقع، اینها حالت روحی و روانی محض هستند، بلکه انتظار، عمل و اقدام است. پویایی و حرکت است. به همین خاطر در لسان روایات، انتظار بهترین و محبوبترین عمل معرفی شده است. حقیقت انتظار بسیار بالاتر از این محدودههاست. انتظار جنبهی اثباتی دارد؛ یعنی آمادگی و اقدام. منتظر فرزند محبوب و دلدار عزیز، اقدام مینماید و در خود و در محیط اطراف، نشان و اثر میگذارد. منتظر مهدی و قائم آل محمدعلیه السلام چگونه میتواند آماده نشود و زمینه سازی نکند. در حالیکه به شمشیر زدن در رکاب پیامبرصلی الله علیه وآله بر فرق دشمن تشبیه شده، اساساً انتظار خشک و خالی، به عبارت دیگر امید ذهنی به آنکه در جامعه تحقق یابد و آثارش آشکار شود، هیچگاه بهترین عمل نخواهد بود و این معانی، حاکی از حضور در صحنه و فعالیتهای علمی و کار و کوشش و زمینه سازی عینی است نه نیت بدون عمل و امید ذهنی بدون آثار عملی. پس انتظار به معنی آینده نگری، دگرگونی است و این دگرگونی به زمینه سازی، احتیاج دارد.