گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی چون نیک بدیدم، به حقیقت، به از آنی ( حافظ )
یکی از شیوههای چیره شدن بر این وضعیت، عادی جلوه دادن آن مسأله است. یعنی باید این نکته را به جامعه تبیین کرد که موضوع مورد نظر، مسبوق به سابقه بوده و برای دیگران نیز رخ داده است. قرآن کریم نیز همین شیوه را به کار گرفته است. در صدر اسلام، روزه، حکمی جدید و همراه با اندکی مشقت بود؛ زیرا روزه دار میبایست از بسیاری از امور مباح چشم بپوشد و از ارتکاب آنها خودداری کند. شاید برخی مسلمانان در برابر چنین حکم بیسابقهای، واکنش نشان میدادند و آن را به سختی میپذیرفتند. از این رو، قرآن کریم، ابتدا مسلمانان را از نظر روانی برای پذیرش آن آماده میکند. خداوند متعال میفرماید:
یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلهم.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشینیان شما، نوشته شد.
یعنی مپندارید که این تکلیف، مسألهای بیسابقه و فراتر از توانایی شما است. هرگز چنین نیست؛ زیرا وجوب روزه، حکم متداولی است که گذشتگان نیز موظف بودهاند آن را انجام دهند.
مسایلی مانند اعتقاد به حضرت مهدی (عج) و غیبت و ظهور ایشان نیز به ظاهر بدیع و بیسابقه بوده و طول عمر ایشان با هالهای از رمز و راز و شگفتی همراه است. افزون بر آن، این باور بر همهی شؤون حیات آدمی تأثیری بنیادین بر جا میگذارد. از این رو، برخی افراد از پذیرش آن سرباز میزنند و آن را انکار میکنند. امامان معصومعلیهم السلام در برابر این اندیشه، کوشیدهاند با بیان موارد مشابهی که در تاریخ گذشته - بویژه تاریخ پیامبران الهیعلیهم السلام - رخ داده است، مسألهی غیبت امام عصر (عج) و دیگر مفاهیم مربوط به آن را عادی جلوه دهند، تا مردم به گمان بیسابقه بودن، در آن به دیدهی شک و تردید ننگرند. برای نمونه، به کلام نورانی حضرت مهدی (عج) به شیخ صدوق میتوان اشاره کرد. اصل ماجرا را از زبان شیخ صدوق میشنویم:
شبی در عالم رؤیا دیدم که در مکهام و گرد خانهی خدا طواف میکنم. در دور هفتم نزد حجرالاسود آمدم و آن را لمس کردم و بوسیدم. در این هنگام، دعاهایی را که برای زمان بوسیدن حجرالاسود است، میخواندم. در این حال، مولای خود حضرت مهدی (عج) را دیدم که بر در خانهی کعبه ایستادهاند. با خاطری پریشان به حضرت نزدیک شدم. حضرت با نگاهی به رخسارهام به فراستِ خود، راز دلم را دانست. به او سلام کردم. حضرت پس از جواب سلام، فرمود: چرا دربارهی غیبت، کتابی نمینویسی، تا اندوه دلت را بزداید؟ عرض کردم: یابن رسول اللَّه! در این باره کتاب نوشتهام. حضرت پاسخ دادند: منظورمان این نیست که همانند گذشته بنویسی. کتابی دربارهی موضوع غیبت بنگار و در آن، غیبتهای پیامبرانعلیهما السلام را بیان کن.
چون سخن حضرت به پایان رسید، از دیدگانم پنهان شدند. من از خواب بیدار شدم و تا طلوع فجر به دعا و گریه و مناجات پرداختم. چون صبح دمید، نگارش این کتاب را آغاز کردم.
حضرت یوسف یکی از پیامبرانی است که حضرت مهدی در روایتها به ایشان تشبیه شدهاند. البته در این روایتها، حضرت مهدی (عج) از جهتهای گوناگون به حضرت یوسفعلیه السلام تشبیه شدهاند. امام باقرعلیه السلام در روایتی تنها به شباهت در غیبت اشاره کردهاند. هم چنین ایشان در جایی دیگر، به شباهتهای دیگری اشاره فرمودهاند. حال آن که امام صادقعلیه السلام بدون اشاره به شباهتهای پیشین، شباهت دیگری بر شباهتهای یاد شده میافزایند. اینها نشان میدهد که منظور، حصر شباهتها در موارد یاد شده نبوده، بلکه تنها برای نمونه به برخی از آنها اشاره شده است. با توجه به این نکته و با الهام از فرمایش حضرت مهدی (عج) به شیخ صدوق، این نوشتار میکوشد با تأمل در قرآن و روایتها، شباهت و همانندیهای موجود میان یوسف زهراعلیه السلام و یوسف یعقوبعلیه السلام را بازگو کند، تا از این رهگذر، فهم و پذیرش امر حضرت مهدی، آسانتر گردد.