به نام خدا
“اقراء” بخوان ، به نام پروردگارت ، پروردگارى که تو و همه انسان ها را خلق کرد، بخوان و او را به بزرگى یاد کن ، کسى که به تو خواندن را آموخت. این جملات زمانى بر محمد (ص ) خوانده شد که او از خواندن و نوشتن چیزى نمى دانست.
بخوانم ؟ چگونه بخوانم در حالى که ; با صدایى لرزان و پر التهاب پرسید !خواندن نمی دانم
آیا رسالتى که محمد (ص ) مى بایست بار سنگینش را بر دوش مى کشید و پیش از او پیامبرانى همچون عیسى (س ) و موسى (س ) بشارتش را داده بودند پایه هایش بر خواندن استوار مىشد و آن چه را که به او تکلیف شده بود ابتدایش علم و آگاهى و اندیشه و دانش بود؟ موجى از ترس و دلهره بر دل محمد (ص ) افتاد و او را در تردید و گمان فرو برد.
جبرییل که با طنین خود، نغمه ى”بخوان ” را بر محمد (ص ) زمزمه کرد،بر اندام او آگاهانه لرزه اى افکند و بر پیشانیش عرق سردى را افشاند و او را وادار کرد که خود را بر لفافه اى بپیچد.
اى محمد (ص ) بدان که ; بانگ امین خدا بر محمد امین ، او را به خود آورد که هیچ چیز و هیچ کس به جز پروردگارت نمى تواند تو را پناهنده باشد و به تو آرامش بدهد، برخیز و مردم را بشارت بده و خداى خود را به پاکى یاد کن .
محمد (ص ) از جانب پرورگار و براى انذار و هدایت مردم ماموریتى بس دشوار یافته بود و مى بایست که بر این ماموریت استقامت کند، همانطور که به او امر شده و دستور داده شد.
بدین سان محمد (ص )برانگیخته شد تا علم و آگاهى بر سر یر ظلمت و تاریکى بنشاند و در مسیر هدایت انسان از هیچ چیز فرو نگذارد.
به گواه تاریخ این روز بزرگ در بیست و هفتم ماه رجب و سیزده سال قبل از هجرت و زمانى که پیامبر چهل سال بیش نداشت ، صورت گرفت .
محمد (ص )در دورانى به رسالت مبعوث شد که جهل و نادانى بر اجتماع انسان ها سایه افکنده بود و نه تنها عربستان بلکه بسیارى از سرزمین هاى دیگر در گمراهى بسر می بردند.
آیین و سنت هاى ناپسند و غیراخلاقى رواج یافته و ثروت اندوزى و تفاخر به حد اعلاى خود رسیده بود.
مردم در جامعه از امنیت اجتماعى برخوردار نبودند و از آزادى و استقلال نیز خبرى نبود.
نظام سیاسى و اجتماعى تنها در قبیله ها پایه ریزى مىشد و بزرگ قبیله تنها کسى بود که قانون اجتماعى را تنظیم مىکرد.
آن که زر و زورش بیشتر بود حرفش خریدار داشت و آن که این ها را نداشت برده ى بى چون و چراى زورمداران بود.
نظام برده دارى و تبعیض هاى اجتماعى و نیز تقسیم بندى انسان هایکى از قوانین محکم در نظام سیاسى بشمار مى رفت .
از دانش تنها شعر و شاعرى مفهوم داشت و کلمات تنها براى استهزا و تفاخر بکار گرفته مى شدند.
علم و اندیشه در دیرها و معبدها محبوس بود و تنها اعراب بیابان گرد و برخى از قبیله ها به فصاحت کلام مشهور بودند.
در تجارت و سوداگرى ، ربا رایج بود و این شیوه در داد و ستد بر سود عادلانه ، غلبه داشت .
خوشگذرانى، مى گسارى، باده نوشى و بى ارادگى در جامعه رواج داشت ، زنان و دختران از هیچ جایگاه اجتماعى برخوردار نبودند و تنها براى تطمیع مردان مورد استقبال قرار مى گرفتند.
در چنین زمانى بود که رسالت پیامبر به او ابلاغ شد و بعثت او آغاز شد و نبى اکرم (ص ) با دانشى که در کتاب الهى جمع شده بود به تبلیغ رسالتى که بر عهده اش گذاشته شده بود، پرداخت .
رسول خدا (ص ) اصلى ترین وظیفه رسالت و نبوتش را تکمیل کردن کارهاى خوب و اخلاقى ذکر فرموندند و خطاب به مردم گفتند : من مبعوث نشدم مگر براى کامل کردن اخلاق .
دانش مبتنى بر وحى، سیماى آرام و چهره ى متین ،تواضع و خشوع براى مومنان و خشم و شدت براى کافران ، رافت و مهربانى با بیچارگان و درماندگان و یتیمان و تقدم در سلام ، ایجاد حقوق برابر براى همه و تثبیت فرهنگ آزادى در جامعه ، توجه به حقوق همسایه و تکریم بردگان و نیز انجام صله رحم از خصلت هاى ویژه پیامبر اکرم بود که بعد از رسالتش موجب جذب مردم به آیین اسلام مى شد.
توصیه پیامبر به مردم ، فراگرفتن دانش و سواد و تفکر و اندیشه بود بطورى که مى فرمودند : از گهواره تا گور دانش بیاموز و هرگاه تصمیم به انجام کارى گرفتى، در سرانجام و عاقب آن کار نیک بیاندیش.