دوستان سلام میخوام خبری بهتون بدم من مدتی پیش قرار بود بخاطر یک سری مشکلاتی همسرم از خودم با یک بچه سه ساله به اسم مهدی آقا از خودم جدا کنم ولی بعد از کمی تأمل و استغاثه به خدا و اهلبیت (ع) الاالخصوص امام زمان(عج) دوباره برگشتیم سر زندگی خودمون خب غرض از این داستان نه اینکه بخوام بگم اخلاص دارم خیر این حرفها نیست فقط میخوام بگم اگر خودمون بشیم قاضی خودمون برای مشکلات وضربه های زندگی روزمره زندگی میبینیم اولین حکم علیه خودمون باشد بعد دیگران.
چشم به راه سپیدهایم،
صبح روشن عدالت،
وعدهگاه منتظران قسط مهدوی.
در انتظار دمیدن صبحی هستیم خجسته و نورانی، که سیمای صاحب زمان و زمین و منجی انسان و مبیّن دین از ((افق انتظار)) سر برآورد و انیس دلهای خسته و مرهم جانهای سوخته گردد.
او که امام عدل و پیشوای قسط است، اکنون در عصر غیبت، با ((حضور غایبانه))اش سراسر زمین و زمان را آکنده است و نام و یادش نیروبخش دلهاست.
کدام اشک شوق و سوز دل است که نشان از آن یادگار علی و فاطمه(علیهماالسلام) ندارد؟!
کدام مجلس و محفل عارفانه، بییاد او سر میگیرد؟!
امروز، جهان تشنة زلال عدالت مهدوی است.
خورشید جمال او، هر چند در پس پردة غیبت است، روشنای جان و جهان است.
عطر یادش، مشام جان را معطر میکند. شوق انتظارش، چراغ امید را در شبستان تاریک تاریخ بر میافروزد. نوید آمدنش، به امّتهای مظلوم و تودههای دربند، جرأتِ فریاد و توانِ مبارزه و شجاعتِ پنجهافکندن در پنجههای طواغیت میبخشد.
او نه تنها ((مهدی شیعه)) و ((مهدی اسلام)) که ((مهدی بشریّت)) است.
وقتی ندای ((جاءالحق)) از آفاق ظهور و حضور سر دهد، آن روز دیدنی است.
آن روز، آوای گرم جبهة ایمان، شنیدنی است.
امروز، دلباختگانش، شوق دیدار دارند و دلسوختگانش، داغ انتظار.
آن عزیز موعود، وعدة سر به مُهر الهی است؛ روشنای شبهای تار و صفابخش روزهای انتظار.
نام شیرین ((اباصالح))، حلاوت بخش کامها و حیات بخش قلبهاست و ((نسیم عدل)) را در رواق دلها میافشاند و ((قسط و عدل)) را همچون روحی جاری در همة عصرها و دورانها میگسترد.
امروز، نگاهمان را فرش راهش کردهایم، چشمانمان را به افق دوختهایم، تا مگر آن تکسوار از گرد راه برسد و خاک قدومش را توتیای چشمهای خویش سازیم.
خدا را شکر! به پیشوایی معتقدیم که خط روشن ایمان را ترسیم میکند و جبهة گستردة عدالت را میگشاید و دادخواه انسان میگردد.
وارث زمین است و امام زمان.
شبیهترین افراد به پیامبر در سیرت و صورت و شمایل، و همنام و همکنیة او که چیزی از ویژگیهایش در ابهام نیست؛ واضح و گویا و شفّاف و روشن.
خدا را سپاس! امّتی داریم ((مهدوی))؛ یعنی مهدیشناس، مهدیباور، مهدی دوست، مهدیطلب و مهدیمرام.
به آیندهای چشم دوختهایم، گرم و سبز و روشن و خرّم.
به پیشوایی دل سپردهایم از نسل امامان حق و عدل و از تبار رسول حرّیت و آزادگی و داد. به موعودی دلخوشیم که نامش حتّی یأس و دلمردگی را میمیراند و به زانوهایمان توان ایستادن میبخشد و مشتهایمان را در برابر استکبار، فراز میآورد و خشمهایمان را بر ضدّ طاغوتها بر میانگیزد و کینة جبّاران ستمگر را در دشت سینهها میافشاند.
امروز میلیونها انسان در سطح جهان، چشم به راه ((روز نجات))اند،
تا وعدة انبیا تحقّق یابد،
تا بشارتهای پیامبران به ظهور رسد؛ ((الّذی وعد الله به الأمم...))،
تا ((حکومت واحد جهانی)) بر پایههای ((قسط و عدل)) بر پا شود.
بیشک، روزی این انتظار به سر خواهد آمد.
آنکه ((موعود امم)) و ((قائم آل محمد)) است، به نجات جهانیان خواهد آمد.
روزی خواهد رسید که نداهای ((أین بقیّةالله)) را پاسخی چون ((جاءالحق)) خواهد رسید.
یاران او نیز، که در رکابش سر و جان میبازند و مطیع فرمان اویند، ویژگیهای خود او را دارند: مهربان بر مؤمنان، سختگیر بر کافران و منافقان، عدالتگستر، سادهزیست، پرتلاش، جواندل، زاهدان شب و شیران روز، آهنین اراده و قوی دل.
وقتی ظهور کند، اسلام را از غربت نجات میدهد؛ احکام قرآن را پیاده میکند؛ با انحرافات، بدعتها، تحریفها، تزویرها، تبعیضها و ستمها مبارزهای سخت و بیامان خواهد داشت و عطر عدالتش به همة خانهها خواهد رسید.
اینها نویدهایی است که پیشوایان آسمانی به ما دادهاند.
ما به ((آیندة بشر)) امیدواریم و به سرنوشت نهایی انسانها خوشبین.
در انتظار طلوعی نشستهایم که جهان را زیر بال عدالت و رحمت خویش بگیرد.
و امیدوار به ظهوری ایستادهایم که دنیا را از چنگ ابرقدرتها برهاند و بر ساحل امن و امانِ دین بنشاند.
سلام بر آن یوسف غایب از نظر ((که صد قافله دل همره اوست)).
سلام بر مهدی فاطمه، بهار دلها، امید انسانها و ((ذخیرة الله)) برای تجلّی نور حق بر پیشانی زمان و گسترة زمین... . سلام بر آن ((عدالت موعود)).
سلام دوست عزیز نمیخوام نصیحت کنم ،نمیخوام هم روضه بخونم ،نمیخوام هم سرتون درد بیارم ولی میخوام بگم این جمعه هم رفت ولی یوسف زهرا نیامد نمیدونم سر این تأخیر در فرج چیه شاید خود آقا به خدا گفته بزار توغریبی بمونم این بنده هات مرا نمیخوان خدا خودت ببین اینا هر کسی به فکر کار خودش نزار برم وگرنه مثل اجدادم غریبانه به شهادت میرسم یا شاید آقا خواسته دیرتر بیاد اونایی که از قافله منتظرین ظهور جا مانده اند خودشون برسونند اینجا باید گفت خدایا آن یاور مظلومین هر کجاست به سلامت باد و سلام و درود همه عاشاق را به ساحت مقدسش برسان.خدایا همه بنده هات توفیق اشک و آه در نیامدن آقا بده.
حکومتی که در مدینه فاضله اسلامی و در عصر حاکمیت امام مهدی(عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حکومتهای موجود در عالم فرق دارد. حاکم، نوع حکومت، قوانین و نظامات جاری در آن، هیچ شباهتی با حکومتهای موجود در عالم ندارد: نوع حکومتش، الهی و بر مبنای ایمان به خدای یگانه و توحید خالص است و هدفش متحد کردن جماعتها و ملتها، برداشتن دیوارهای امتیازات و اعتبارات بیهوده، برقرار کردن توحید کلمه، ایجاد همکاری و ارتباط بین مردم است. حاکم آن نیز امام معصوم، احیا کننده شریعت نبوی و مجری قوانین اسلامی و دستورات الهی است. اسلام میخواهد تمام اختلافات و جداییها را که به نامهای گوناگون پدید آمده، به وسیله عقیده توحیدی، از میان بردارد. تمامی اختلافات نژادی، طبقاتی، ملّی، وطنی، جغرافیایی، مسلکی، حزبی و زبانی باید از میان برود و سبب امتیاز، افتخار و اعتبار نباشد و حتّی در آن حکومت، اختلاف دینی هم باید کنار گذاشته شود و همه، در زیر پرچم اسلام تسلیم فرمان خدا باشند. این همان حکومت واحد جهانی است که کره زمین با یک حاکم، یک نوع حکومت و با یک شیوه و روش عادلانه اداره میشود. اسلام برای بشر چنین حکومتی را پیش بینی کرده و در حدودی که وظیفه تشریع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملی شدن آن را موکول به آماده شدن زمینه کامل آن کرده است. اساساً حفظ یک انسان کامل به عنوان ولی الله الاعظم و نگهداری آن در پشت پرده غیبت، برای تشکیل چنان حکومت واحد جهانی است؛ زیرا تشکیل چنان حکومتی، از عهده انسانهای عادی خارج است.
در یک رهیافت توصیفی از ریشهها و عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران، میتوان به مؤلّفهها و گزارههای مختلفی اشاره کرد؛ مانند اسلام ستیزی رژیم پهلوی، گسترش فساد، ظلم و بی عدالتی، توسعه و نوسازی ناقص و نامتناسب، استبداد و اختناق مداوم، استبداد و سرکوبی آزادی خواهان، عوارض حکومت تحصیلدار، استحکام باورها و اعتقادات ارزشی مردم و... .
در این میان، یک عامل فکری و ایدئولوژیکی - که از دید تیز بین نظریه پردازان و نویسندگان داخلی و خارجی پنهان نمانده - مسأله ((غیبت امام زمان (عج))) و ((انتظار ظهور منجی عالم بشری)) است. به نظر آنان، این باور و اعتقاد، زمینهساز تغییر نگرش و رفتارهای مردم ایران، تقویت بنیانهای فکری و فرهنگی جامعه، گسترش روزافزون اندیشههای اصلاح طلبانه، تلاش و کوشش برای تغییر و تحوّل، عدم پذیرش حاکمیّتهای سیاسی، داشتن امید و آرزو برای پیروزی در نهایت قیام و انقلاب علیه بی عدالتیها و زمینه سازی برای انقلاب جهانی مهدی موعود، بوده است.
فرضیه علمی قابل طرح در مورد انقلاب اسلامی ایران، این است که عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی در شروع و پیروزی انقلاب نقش داشته است. یکی از گزارههای اصلی و مورد قبول عدهای از نظریه پردازان انقلاب، عامل مذهب است که در بطن آن، ((انتظار))، به وضوح دیده میشود.
نقش و تأثیر اساسی ((انتظار)) در شکلگیری مبانی فکری و ایدئولوژیکی انقلاب، غیر قابل انکار و تردید است.
با توجّه به مؤلّفههای ظلم ستیزی انتظار، عدم مشروعیّت حاکمان سیاسی، نصب عام فقیهان برای نیابت از امام عصر (عج)، امید به اصلاح و تعالی جامعه و نابودی مظاهر ظلم و فساد، غصب حقّ حاکمیت ائمه(ع)، محرومیّت جامعه از فیض حضور امام، زمینه سازی برای تعجیل فرج و... میتوان گفت که مسأله ((انتظار)) - به طور مستقیم یا غیر مستقیم - محور فکری و رهبری انقلاب اسلامی بوده و نقش عمدهای در شروع و پیروزی آن داشته است.